سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 105632

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 1

بُشرا

 
برای جویای دانش، سربلندی دنیا و رستگاری آخرت است [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: احمد رضا ::: سه شنبه 89/6/23::: ساعت 10:48 صبح

احمد رضا حسنخانی

کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق

 

درآمد: اهمیت جایگاه امام جماعت:

در گذشته مساجد به عنوان پایگاه های فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی به شمار می رفتند و در واقع بستری برای مدیریت و توسعه دین بوده اند، در حال حاضر مساجد احیاء سنتهای دین را دنبال می کند اما باید یک نقش دیگر را نیز در دستور کار خود داشته باشد و آن انتقال و ارتقاء مفاهیم فرهنگی متناسب با شرایط روز است. و این مهم توسط امام جماعت محقق خواهد شد.

امام جماعت نقش کلیدی و محورین در تعمیق و احیای کارکرد مسجد دارد. عاملی که جذابیت ویژه به مساجد می بخشد، در حقیقت وی یکی از عوامل توسعه به حساب می آید.

بی تردید مسجدی می تواند همان مسجد مورد نظر اسلام و پیامبر باشد که یک امام جماعت، با توان مدیریتی بالا، عادل و جامع آن را رهبری کند. براستى مصداق کامل آنان که مساجد خدا را عمارت می کنند ائمه جماعاتى هستند که در ابعاد گوناگون مسجد را گرم و رونق می بخشد. بر همین پایه است که فقیهان مصرف نمودن درآمدهاى مربوط به مسجد را براى امام جماعت جایز می شمردند. زیرا آن بخش از اموال مسجد که در این راه هزینه شود در حقیقت براى آبادى رونق و تعمیر مسجد صرف شده است. تعمیرى که از عمارت مادى مسجد به مراتب بالاتر و برتر است چه برخوردارى مسجد از امام جماعتى که شایسته موجب عمران و آبادى معنوى آن است.

علامه طباطبایی در بحث روایی ذیل آیه «اقیموا وجوهکم عند کل مسجد»نقل می کند که منظور «ائمه» می باشند و توضیح می دهد که مراد از ائمه، امامان جماعت هستند. ایشان در ادامه بحث روایی اضافه می کند که منظور از «خذوا زینتکم عند کل مسجد» نیز «ائمه» می باشند فلذاست که جلو انداختن امام جماعت، زینت نماز است و بسیار پسندیده و مستحب است که برگزیدگان و خوبان جامعه برای امامت انتخاب شوند.1

ابن خلدون امامت جماعت و پیش نمازی را از شئون امامت بزرگ یا خلافت اسلامی به حساب می آورد:

« باید دانست که کلیه مناصب شرعی دینی، مانند نماز (پیشنمازی) و فتوی و قضا یا داوری و جهاد و محتسبی در زیر عنوان امامت بزرگ یا خلافت مندرج است، چنان که گویی خلافت به منزله دستگاه رهبری بزرگ و ریشه جامع و کامل است و اینها (یعنی مناصبی را که یاد کردیم) از آن منشعب می شود و داخل در آن است؛ از این رو که خلافت و تصرفات آن به طور عموم ناظر بر همه احوال دینی و دنیوی اسلام است و اجرای احکام شرع درباره امور این جهان و آن جهان مردم می باشد. پیشنمازی این منصب بالاترین مقامات دستگاه خلافت است و برتر از همه مناصب و بخصوص بالاتر از مقام پادشاهی است که هر دو مندرج در خلافت اند.»2

حضرت امام خمینی نیز با توجه به نقش مهم مسجد در ابعاد عبادی ـ سیاسی، نظامی و اجتماعی، وظیفه امام جماعت را بسیار گسترده‌تر از یک نماز جماعت می‌دانستند، و لزوم شایستگی و احراز شایستگی امام جماعت را مورد تأکید قرار می‌دادند و بر این مسئله تأکید داشتند که استقامت هر مسجد و اهل مسجد بستگی به امام جماعت آن دارد، چرا که گاه عدم شایستگی او، موجب انحراف و دوری جماعتی از مسلمین از مسیر حق می‌شود. آن فقید فرزانه می‌فرمودند:

«استقامت هر مسجدی و اهل هر مسجد به عهدة امام مسجد است. ...گوینده‌ها باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند. ائمه جماعات باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند دیگران را.»3

توجه خاص آن بزرگوار بر لزوم دقت و حساسیت در تعیین و نصب امام جماعت مخصوصاً در مساجد خاص و پرجمعیت تا آنجا بود که حتی در مواردی شخصاً امام جماعت برخی از مساجد را انتخاب و معرفی می‌کردند4که این انتخاب‌ها از دو جهت حائز اهمیت و قابل دقت می‌باشد:

اولاً: تعیین و انتخاب امام جماعت مساجد به قدری مهم و حائز اهمیت است که در بعضی موارد رهبر حکومت اسلامی، شخصاً اقدام می‌فرمودند.

ثانیاً: با توجه به تأکیدات مکرر آن بزرگوار بر نقش سیاسی، اجتماعی و نظامی مسجد، علاوه بر نقش عبادی آن، این مطلب به دست می‌آید که لازم است ائمه جماعات مساجد، افرادی آگاه به زمان و با تأیید علماء انتخاب شوند.5
ادامه مقاله را دراینجا مطالعه نمایید.


 
نویسنده: احمد رضا ::: شنبه 89/5/2::: ساعت 12:10 عصر

 احمدرضا حسنخانی

کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی

چکیده:

دعا و نیایش امری فطری و ضروری است که خداوند بندگان را به آن دستور داده، و هم او وعده داده کسانی را که از عبادت من (دعا)سرپیچی کنند و امتناع ورزند، به دوزخ بیفکند. نیایش پرواز روح است به سوی خدا و نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آفریدگار کل هستی، عقل کل، قدرت مطلق و خیر مطلق.

از ارزش‌های والای انسانی عبادت جوان و صرف جوانی در اطاعت امر خداست اگر او بتواند در جوانی بر خواهش‌های نفسانی خود غالب شود و لذت عبادت خدا را در کام خود نشاند به دلیل کم رنگ بودن بدی‌ها ،بهتر می‌تواند خود را به خداوند متعال نزدیک کند.

بهترین آفریدگان در پیشگاه خدا، جوان کم سن و سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی خود را برای خدا و در راه اطاعت خدا قرار داده است و خدای رحمان به وجود او بر فرشتگانش می‌بالد.

عدم تفسیر صحیح ، لازم و کافی از دعا و نیایش برای عموم افکار بشری به ویژه جوانان و آسیب های فراوانی که آن را تهدید می کند ، سبب شده که بسیاری از این موهبت الهی بی بهره و لااقل کم نصیب بمانند.آنچه در این مقاله بدان خواهیم پرداخت مروری است بر آسیب هایی که بطور اعم در دوران زندگی و به طور اخص در دوران جوانی دامنگیر نیایش و نیایشگران خواهد شد.
ادامه مقاله را در اینجا مطالعه نمایید.


 
نویسنده: احمد رضا ::: شنبه 89/5/2::: ساعت 11:54 صبح

 

 

گزارشی از پایان نامه « بررسی ارزش شهادت زن در قوانین جزایی و مبانی فقهی آن»

نویسنده: حسنخانی، احمدرضا

مقطع: کارشناسی ارشد

رشته گرایش: فقه و مبانی حقوق اسلامی

دانشگاه: دانشگاه پردیس قم

 استاد راهنما: آقایان حجت الاسلام و المسلمین دکتر میرحسینی و مهریزی

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مجتبی الهیان

استاد ناظر: حجت الاسلام و المسلمین دکترآهنگران و رحمان ستایش

تاریخ دفاع: 1387

چکیده

این نوشتار در پی بررسی نقش جنسیت در اعتبار شهادت است. ‏یعنی آیا زن یا مرد بودن تاثیری در اعتبار شهادت دارد یا خیر؟ امروزه در قوانین اغلب کشورها شرط مرد بودن در زمره شرایط لازم برای اعتبار شهادت نیست ولی در فقه و حقوق اسلامی، تفاوتهایی در اعتبار شهادت زن، نسبت ‏به شهادت مرد وجود دارد به گونه ای که در برخی موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است و شهادت زن به طور مستقل قابل پذیرش نیست و باید به شهادت مردان ضمیمه شود. این مساله به عنوان محرومیت زنان از حق مسلم خود، مطرح شده است. در این نوشته به تحلیل این موارد و مبنای فقهی آنها پرداختیم.

مهم ترین دلیل برای اثبات نابرابری شهادت زنان و مردان در قرآن، آیه 282 سوره‌ بقره که موضوع آن قرض و دین بوده و علت و فلسفه‌ اختلاف را به ضلالت در ناحیه زن ها تعلیل کرده است. مفسران در بیان علت این ضلالت مواردی چون کاستی عقل و حافظه، عاطفی بودن و عدم اشتغال زنان به امور تجاری و ... را بیان نموده اند که بیشتر بر حدس و گمان مبتنی است. در ضمن تعمیم حکم این آیه به مواردی غیر از دیون کار دشواری است.

پس از آیه یاد شده روایات دومین مستند این تفاوت قرار گرفته اند. برخی از این روایت ها ذیل آیه مزبور وارد شده که گذشته از ضعف سندی بسیاری از آنها، بر نکته ای فراتر از آنچه در آیه آمده است، دلالت نمی کند. ولی دسته ای دیگر از روایات عدم نفوذ شهادت زنان را در مواردی مطرح کرده است. پاره ای از این دسته روایات از نظر سند و دلالت قابل قبول است ولی پاره ای دیگر با دشواری در سند و دلالت همراه است. 

فقیهان و صاحب نظران برای توجیه دیدگاه های خود درباره شهادت زن و مرد حکمت ها و فلسفه هایی را بیان نموده اند و خواسته اند که تفاوت و اختلاف ارزش شهادت زنان و مردان را با این موارد جبران کنند که برخی از آنها فاقد ارزش فقهی و حقوقی است و قابل اثبات هم نمی‌باشند. از بین موارد یاد شده غلبه احساسات و عواطف ازسوی صاحب نظران اسلامی با استقبال بیشتری همراه است. یکی دیگر از فلسفه ها و حکمت های بازگو شده ادعای تکلیف بودن شهادت زنان است. با لین حکمت می توان بسیاری از اشکالات مربوط به عدم پذیرش شهادت زنان را پاسخگو بود چرا که در بعضی موارد شارع مقدس به هدف صیانت و حمایت از زنان تکالیفی را که موجب بروز مشکلاتی برای آنان شود، مرتفع نموده است و آنجایی که شهادت زن پذیرفته نیست او معاف از تکلیف بوده و حقی از وی ضایع نشده است. بنابراین اختلاف در شهادت مرد و زن، جنبه ارزشی نداشته، بلکه مبتنی بر واقعیات و حکمت هایی است.

کلید واژه: شهادت، بینه، تفاوت شهادت زن و مرد، اعتبار شهادت زن، حکمت و فلسفه تفاوت شهادت زن و مرد، تکلیف، حق   

پیشگفتار

تأکید بر مقام و نقش زن، و پى‌ریزى ارزش و کرامت او به عنوان انسانى کوشا و آزاد از جمله رسالتهای مورد توجه پیامبر گرامی اسلام(ص) بود، به گونه ای که ایشان از واپسین روزهای رسالت این مهم را در سرلوحه فعالیتهای خود قرار داد. توجه شخص ایشان به زنان و دلالت آیات فراوانی از قرآن، جو سرد و یخ زده حرمت شکنی و عدم توجه به زن را تا حدودی گرما بخشید. اما این توجه و ارزندگی به مقام و جایگاه زن به درازا نینجامید و تنها چند صباحی بقا داشت و هجوم بی امان اندیشه های زن ستیزی که با روح قرآن و تعالیم نبوی و اهلبیت در تعارض بود دوباره دامنگیر ایشان شد.

اینکه این جایگاه منفى از کجا به سراغ زن آمده و چه اندازه این‌گونه نظر داشتن به زن با روح نص قرآنى که انسان را گرامى داشته و آزادى‌اش بخشیده است، همخوانى دارد و اینکه چه کسى مسؤول عمیق شدن شکاف و گسترده شدن دره موجود بین این «دیدگاه» و این «روح» است و تا کجا باید شکاف موجود بین نگاه کلان‌نگر و کلّى‌نگرى که روح قرآن و مقاصد عام شریعت را در نظر دارد و بین دیدگاه هاى جزئى‌نگر و ستیزه‌گرا ادامه یابد نیازمند نگاشته ای مجزا و فرصتی دیگر است.

پرسشها و اشکالات و شبهات فقهى همچنان از یک زهدان و در قالبهاى همگون و هماهنگ زاد و ولد مى‌کنند و پرسشهای فراوانی را در پى دارند. از جمله این مباحث فقهی سؤال برانگیز در احکام متفاوت بین زن و مرد، مسئله گواهی است. طرح ناقص قضیه شهادت و گواهی در استراتژی فقه ژورنالیستی، باعث به وجود آمدن این جنجال شده است. آن چه بر زبان ها جریان دارد این است که اسلام در موضوع شهادت که با عقل و هوش و حافظه انسان ارتباط دارد زنان را ـ که نصف جامعه انسانیت تشکیل می‌دهند ـ مورد بی‌حرمتی قرار داده و ایشان را در بخش عمده مسائل یا اصلاً معتبر نمی‌داند و یا دو زن را در مقابل یک مرد قرار می‌دهد، تنها در پاره‌ای مسائل همچون ولادت، رضاع و معایب مربوط به زنان که مردان توانایی اطلاع از آنها را ندارند، شهادت زنان را معتبر می‌داند، به تعبیری دیگر؛ زنان را همشهری درجه دو قرار داده که این امر به خودی خود بزرگترین بی‌احترامی به مقام رفیع زن محسوب شده و ناقص‌العقل پنداشتن آنان به شمار می‌آید. این امر از یک سو ذهن زن مسلمان را درگیر می کند که چگونه می توان باور کرد که زن، شخصیّت و هستى مستقل و محترم و حفظ شده در اسلام دارد در حالى که فتاوایى هست که قبول شهادت فرزند ممیز را حتى در خون مجاز و محترم مى‌دارد امّا شهادت زنان را هر چند عاقل و رشید و مؤمن و عادل باشند مردود مى‌داند.

 و از دیگر سو این امر به عنوان دستاویزی برای مخالفان و معاندان گردیده تا از این طریق شریعت آسمانی و انسان ساز اسلام را مورد یورش بی‌رحمانه خویش قرار داده و چهره زشتی از آن جلوه دهند.

این تحقیق تلاشى است براى روشنگرى و رفع ابهام از اشکالاتى که هنگام تأمّل و اندیشه در قرائت متن فقهى یا حقوقى‌اى که درازناى عصرها فراوردة عقل و فهم مجتهدان بوده است، به ذهن زن مسلمان خطور مى‌کند. این اشکالات، اشکالاتى پیچیده و حیرت‌آور است که به ذهن زنان مسلمان خطور مى‌کند و ما خطرها و آثار منفى آن را بر شخصیّت و هستى زن در فضاى عام اسلامى درک مى‌کنیم. امیدواریم این تحقیق بتواند از سیماى فقه حقوقى زن، بعضى از پیرایه‌‌هاى بسته شده بر آن، مانند غبار سالها انباشتگى تجربـة تاریخى جامعـة اسلامى و ابهام جایگاه انسان و بویژه زن را در آن بزداید.

در خاتمه از آنجا که این تحقیق را محصول معرفت بشری و طبعاً فاقد قدسیت می‌دانم به عنوان رأی نهایی و انکارناپذیر بدان نمی‌نگرم، لذا از تمامی عزیزان و محققان گرانمایه انتظار دارم با دیده نقد و بررسی بدان نگریسته و نگارنده را در جریان اشکالات آن قرار دهند.

ساختار تحقیق

این تحقیق متشکل از چهار فصل به شرح زیر است:

فصل اول : کلیات

در این فصل مفهوم لغوی و اصطلاحی شهادت و بینه مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه گزارشی از وضعیت شهادت زن در فرهنگ ها، ادیان و مذاهبی فقهی اهل سنت و نیز قوانین جمهوری اسلامی ارائه گردیده است.

فصل دوم : شهادت زن در قرآن و روایات

این فصل در دو بخش سامان یافته است، در بخش نخست شهادت زنان از منظر آیات قرآنی مورد بحث قرار گرفته اند و در ذیل آن آیات، نظرات مفسران و فقیهان به صورت مبسوط آورده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. و در بخش دیگر شهادت زن در روایات شیعه دنبال شده است و مجموع روایات گرد آمده در ذیل هر موضوع مورد بررسی های سندی و محتوایی قرار گرفته اند.

فصل سوم : شهادت زن از منظر فقیهان

این فصل عهده دار بررسی دیدگاه ها و نظرات فقیهان در مورد شهادت زنان و در موضوعات متنوع فقهی است که موارد پذیرش و عدم پذیرش شهادت زنان مشخص و هر کدام تحلیل و ارزیابی شده است.

فصل چهارم: حکمت و فلسفه تفاوت شهادت زن و مرد

در این فصل مجموعه نظریات برخی از فقیهان و عالمان پیرامون حکمت ها و فلسفه های تفاوت بین شهادت زن و مرد و عدم پذیرش شهادت ایشان در برخی موضوعات به صورت مبسوط آورده شده است و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند.