سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 105930

  بازدید امروز : 1

  بازدید دیروز : 26

بُشرا

 
انصاف، دوستی را پایدار می کند . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: احمد رضا ::: یکشنبه 89/2/19::: ساعت 4:8 عصر

رحمانی، محمد

پیشگفتار :

یکی از پرسشهای مهم در هر اجتماعی عبارتست از اینکه چه گونه می توان حق هر کسی را با رعایت حقوق دیگران، به او داد. این پرسش با شکوفا شدن نظام سرمایه داری ، و یشرفت حیرت آور صنعت، بیشتر از گذشته خودنمای می کند. زیرا کالاهای صنعتی بهمان اندازه که آسایش ورفاه رافراهم، و زندگی را آسان ساخته است، موجب مشکلات حقوقی، و اجتماعی نیز شده است. از باب مثال تاثیر تبلیغات بیش از حد کالا در بازار مصرف، زمینه ساز طرح بسیاری از پرسشهای حقوقی است، که قانونگذار از جمله فقها درجوامع اسلامی باید پاسخگوی آنها باشند.

از جمله قواعد فقهی کاربردی، دراین قلمرو ،قاعده «المغرور یرجع الی من غره » می باشد ، که در میان فقها به قاعده غرور شهرت یافته است . این قاعده در تمام ابواب فقه، به ویژه در باب ضمانات قهری که در قانون مدنی از آن با عنوان مسؤلیت مدنی یاد می شود، نقش اساسی دارد و از این رو تحقیق در این قاعده از بایسته های فقهی به شمار می آید، این مقاله با طرح عناوین زیر به بحث درباره این قاعده می پردازد:

الف - پرسشهایی پیرامون قاعده غرور، (طرح اهمیت بحث). ب - مفهوم غرور از نظر لغت. ج - ادله اعتبار قاعده.

1 . نبوی. 2 . اجماع. 3 . بناء عقلا. 4 . قاعده تسبیب. 5 . قاعده لا ضرر. 6 . روایات خاصه. د - دامنه بحث ه - موارد به کارگیری قاعده در فقه. و - قاعده از نگاه قانون مدنی.

اصل مقاله را در اینجا  مطالعه نمایید.



 
نویسنده: احمد رضا ::: یکشنبه 89/2/19::: ساعت 4:3 عصر

چکیده

فقه غنی و فراگیر شیعه مشتمل بر قواعد کلی فقهی و اصول برگرفته از آنان است که هر کدام شایسته بررسی و تحقیق است. به منظور جلوگیری از یکی از پدیده های اجتماعی مانند غرور و دغل کاریهایی که احیانا از ناحیه شخص بر فردی وارد می شود و آنان را ملزم می کند که هرگونه ضرر و غرامات وارده را جبران نمایند، قاعده ی غرور است. این نوشتار کوتاه بر آن شده است که این قاعده را مورد بررسی قرار دهد ابتداء غرور را معنا کرده و به مدارک و ادلّه ی عامه و خاصّه ی آن پرداخته و در این بحث به نقد و بررسی کلام یکی از فقهاء بزرگ عصر توجه نموده است.

در بحث مدلول قاعده، به این نتیجه رسیده است که فرقی بین این که مغرور کننده عالم باشد و یا جاهل باشد نیست و نیز به این نتیجه دست یافته است که مدلول قاعده، عام است و در اکثر ابواب فقه جاری و کاربرد دارد و اختصاص به بیع فضولی (فروش مالی بدون اجازه ی صاحب آن) ندارد و از کلمات فقهاء شواهدی بیان شده است. آنگاه این قاعده از دیدگاه حقوق دانان مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ اگرچه آنان این مباحث را از فقه گرفته اند ولی بسیاری از حقوق دانان آن را در شرح قانون مدنی مورد بحث قرار داده اند و در این رابطه به مادّه ی 263 و 325 قانون مدنی اشاره کردیم و کلمات یکی از شارحان قانون مدنی را ذکر نمودیم.

در پایان مصادیقی از این قاعدة را بیان کردیم و در رابطه با حدیث «کل مُفْتٍ ضامن» (هر فتوا دهنده ای ضامن است) بحث کردیم و توضیح دادیم که فتوای فقیه جامع الشرائط که با ضوابط و قوانین افتاء صورت بگیرد از مصادیق این قاعده نیست و در بحث پایانی رابطه ی قاعده ی غرور را با قاعده ی اتلاف به طور مختصر مورد توجه قرار گرفته است.

کلید واژه ها: غرور، غارّ، مغرور، خسارت، ضمان، تسبیب، اتلاف، سبب، مباشر، تعاقب ایدی، اجرة المثل، ضرر، لاضرر، قاعده، سیره عقلاء، اجماع

اصل مقاله را در اینجا  مطالعه نمایید.


 
نویسنده: احمد رضا ::: چهارشنبه 89/2/15::: ساعت 12:1 عصر
پارساپور، محمد باقر
چکیده
مقالة حاضر به بررسی اضطرار و جایگاه آن در حقوق مسؤولیت مدنی پرداخته است. بدون تردید اضطرار, وصف تقصیر را از فعل زیانبار زدوده, اقدامی را که در وضعیت عادی، نامشروع و حرام است، مشروع و مباح می سازد. ولی آیا می تواند مضطر را از آثار و پیامدهای آن معاف سازد؟ در این باره نظامهای حقوقی یکسان نمی اندیشند.
در یک دیدگاه، اضطرار، رافع مسؤولیت مدنی نیست ومضطر باید خسارات وارد به زیان دیده را جبران کند. هر چند در بعضی از نظامها به قضات اختیار تام داده شده که با رعایت موازین انصاف در میزان محکومیت خوانده تعدیل نمایند.
بنابر دیدگاه دیگر, چون در موارد اضطرار، اقدام وارد کنندة زیان برای دفع ضرر بزرگ­تر از خود یا دیگری است, اضطرار سبب معافیت شخص از مسؤولیت مدنی است.
قطع نظر از مبحث بالا که در جای خود حایز اهمیت است، اضطرار می تواند در برخی موارد, تعهدات دیگری برای بعضی اشخاص ایجاد کند. تعهداتی که نمی توان آنها را در چارچوب مسؤولیت مدنی مورد مطالعه قرار داد, بلکه باید برای توجیه آنها از دیگر مبانی ایجاد تعهد کمک گرفت. نگارنده تلاش دارد تا ضمن بررسی این موضوع, در حد امکان, ابهاماتی را که در این زمینه وجود دارد بر طرف نماید.
واژگان کلیدی: اضطرار، اکراه، مسؤولیت مدنی، استفادة بدون جهت، ادارة مال غیر.
اصل مقاله را در اینجا مطالعه نمایید.

 
نویسنده: احمد رضا ::: سه شنبه 89/2/14::: ساعت 3:43 عصر
حیفست به دریا رسیدن و از دریا به آبی و یا به سبوئی قانع شدن، آخر از دریا گوهرها و صد هزار چیز مقوم برند. از دریا آب بردن چه قدر دارد، و عاقلان از آن چه فخر دارند و چه کرده باشند؟ بلکه عالم کفی است. این دریای آب خود علمهای اولیاست، گوهر خود کجاست؟  این عالم کفی پر خاشاکست، اما از گردش آن موجها و مناسب جوشش دریا و جنبیدن موجها آن کف خوبی می گیرد که:
 زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا(حب شهوات، از میل به زنان و فرزندان و بدره های زر و سیم و اسبهای نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع، که متاع زندگی دنیاست، به چشم آدمیان زینت داده شده است - آل عمران – 14).
 پس، چون زیّن فرمود او خوب نباشد، بلکه خوبی درو عاریت باشد و زجای دگر باشد، قلب و زراندودست یعنی این دنیا که کفکست قلبست و بی قدرست و بی قیمت، ما زراندوزش کرده ایم که زیّن للناس
شرح (استاد قمشه ای)
- زُیِّنَ لِلنَّاسِ ...:
           حب شهوات،
           از میل به زنان و فرزندان
           و بدره های زر و سیم و اسبهای نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع،
           که متاع زندگی دنیاست،
           به چشم آدمیان زینت داده شده است.               ( آل عمران – 14)
تفسیر مولانا از این آیه چنین است که چون نعمتهای عالم در چشم آدمیان زینت داده شده است، پس، آنها را در ذات جمالی و قدر و منزلتی نیست، بلکه چون کفی است بر دریای رحمت الاهی که چشم کودکان را خیره می کند. ونشان حباب بودن این نعمتهای دنیوی آن است که در طرفة العینی همه محو دریا می شوند:
همچون حباب دیده به روح قدح گشای    
 وین خانه را اساس قیاس از حباب کن.   (حافظ)
 پس، از این دریا باید گوهر عشق و معرفت را به چنگ آورد و آن به قول مولانا غواضی می خواهد نیکبخت و چالاک:
 عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده؛    
 سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کنم.   (حافظ)
همچنین در مثنوی، سرّ دلبستگی و شیفتگی مردان نسبت به زنان با اشاره به همین آیه چنین بیان شده است:

زین للناس حق آراسته ست؛                          
زآنچه حق آراست کی تانند رست.
چون پی تسکن الیهاش آفرید،                            
کی تواند آدم از حوا برید؟
رستم زال ار بود و زحمزه بیش،                             
 هست در فرمان اسیر زال خویش.
چنانکه معلوم است برخلاف نظر بعضی از مفسرین که نایب فاعل فعل مجهول ((زین)) را شیطان دانسته اند، مولانا فعل زینت بخشی را به حق منسوب کرده است. عبارت ((تسکن الیها) در شعر فوق جزئی است از آیه21 سوره روم، بدین مضمون: یکی از آیات [قدرت] ما آن است که برای شما از جنس خود زوجی آفریدیم تا در کنار او آرامش یابید.
فیه ما فیه -مولوی

 
نویسنده: احمد رضا ::: سه شنبه 89/2/14::: ساعت 3:39 عصر

تو را سری است که با ما فرو نمی‌آید
مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمی‌آید

جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب
که مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید

چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت
بر اوفتاده مسکین چو گو نمی‌آید

اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش
بد از من است که گویم نکو نمی‌آید

گر از حدیث تو کوته کنم زبان امید
که هیچ حاصل از این گفت و گو نمی‌آید

گمان برند که در عود سوز سینه من
بمرد آتش معنی که بو نمی‌آید

چه عاشق است که فریاد دردناکش نیست
چه مجلس است کز او های و هو نمی‌آید

به شیر بود مگر شور عشق سعدی را
که پیر گشت و تغیر در او نمی‌آید


 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >